پیشاپیش فرا رسیدن میلاد با سعادت حضرت فاطمه (س) و روز مادر را به همه شما و تمامی مادران و شیعیان جهان تبریک عرض میکنم.
در مکانی که مکان یاد ندارد چه مکان
آن زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان
دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود
اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود
حق مادرت بر
تو این است که بدانی او تو را در جایی حمل کرده است که هیچ کس حمل نمی کند
و
از میوه دلش آن به تو داد که هیچ کس به دیگری نمی دهد .
امام سجاد «ع»
دوستان عزیزم قدر زحمات پدر و مادرتان را بدانید و همواره با آنان صمیمی و مهربان باشید که خدمت به پدر و مادر باعث عاقبت به خیری خواهد شد. رفتن به خانه مادر و بوسیدن دست و صورتش یادتان نرود. دعایم کنید
[ سه شنبه 89/3/11 ] [ 8:0 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
خداوندا
اگر روزی بشر گردی
ز حال ما خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت
از این بودن از این بدعت
خداوندا
نمیدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا
چه دشوار است
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است
و از احساسا سرشار است.
[ یکشنبه 89/3/9 ] [ 9:43 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
امیدوارم حال همتون خوب باشه
1. آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آنچه که می شوی هدیه تو به خداوند است.پس بی نظیر باش.
2. سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
3. خدایا هرگز نگویمت که دستم بگیر عمریست گرفته ای رهایم مکن
4. سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد تندیس زیبا نخواهد شد،
5.آنچه رخ داده را باید پذیرفت ، اما آنچه رخ نداده را میتوان به میل خود ساخت .
6.ماهی لب بسته را اندیشه قلاب نیست .
7.کسانی که خود را در اوج میبیند ، یک راه برای بیشتر برای ادامه ندارند
و آن حرکت در سرازیری است .
8.کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی ? نه حاشیه ای فراموش شدنی .از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند
1- ثروت، بدون زحمت
2- لذت، بدون وجدان
3- دانش، بدون شخصیت
4- تجارت، بدون اخلاق
5- علم، بدون انسانیت
6- عبادت، بدون ایثار
7- سیاست، بدون شرافت
این
هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به
نوه اش داد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در
یک فرد و یا جامعه است.
[ سه شنبه 89/3/4 ] [ 8:56 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
می مانند……. عادتت می دهند……. و می روند……. و تو در خود می مانی……. و تو تنها
می مانی……. راستی نگفتی؟ رسم تو نیز چنین است؟ مثل همه ی فلانی ها !؟[ چهارشنبه 89/2/29 ] [ 11:8 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
تو اى همه نور! جاده تاریک انتظار را با آمدن
خود درخشان کن. گلهاى نرگس را ارزانى عاشقان نامت نما. با نگاهت، نگاههاى
خسته از راهِ ناامیدى را، امیدى دوباره ببخش. طلوع کن، و با طلوعت خورشید
همیشه تابان آسمان شو و سیاهى آسمان را با انوار زمردینت، سبز سبز نما؛ تا
تاریکى براى ابد از دلها رخت بربندد.
اى تنها منجى! سایهات را بر
قامتهاى خمیده از تنهایى بیفکن تا به سبب آن راست گردند. دستان عدالت را
در دستان تشنهمان بفشار تا سیراب از حق و عدل شوند.
اى یوسف آلمحمد(ص)! بارى دیگر در کنعان انتظار بیا و خزان غیبت را به
بهار ظهور مبدل کن و دیدههاى کمسویمان را با حضورت، روشنایى بخش.
اى اسماعیل زمان! فریاد تنهایى را از ژرفناى وجودمان بشنو و با ظهور سبزت،
ریشههاى عشق را در قلبمان بدوان تا وجودى سبز از اخلاص و تقوا داشته
باشیم. یا مهدى ادرکنى.
[ سه شنبه 89/2/28 ] [ 9:13 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
پیامبر
گرامـی اسلام در مـوارد گوناگـون و به مناسبت های مختلف و تعبیـرات متفاوت
دربـاره مقام و عظمت فاطمه(س) سخـن گفته است. رسول خدا که خود مربی آن
حضرت بـوده و در پرورش جنبه های وجـودی فاطمه زهرا(س) بزرگتـریـن نقـش را
داشته است، بهتـر از هـر کـس می تواند در باره او و ویژگیهای والایش سخـن
بگوید. در ایـن قسمت به چنـد گفتار از پیامبـر(ص) در باره فاطمه(س) بسنـده
مـی شـود.
- فاطمه محور حق و باطل است
در
روایات مختلف و به مناسبت های گوناگـون از پیامبر(ص) نقل شده است: "ان
الله لیغضب لغضب فاطمه و یرضـی لرضاها"(1) خداوند به هنگام خشمگین شدن
فاطمه خشمگیـن مـی شـود؛ و هنگام خـشنـودی او خـشنود می گردد. و در برخی
روایات چنیـن نقل شده است: "انها بضعه منی یوذینی ما آذاها(2)؛ او پاره
تـن من است ، هر که او را آزرده نمـایـد، مـرا آزرده کـرده است". و در
بعضـی نقل ها اضافه شـده است: "... و یسرنـی ما سـرها"(3) ؛ آنچه او را
شـاد نمـایـد، مـرا شـاد مـی گـردانـد".
- او بهترین زنان جهان است
پیامبر
گرامی اسلام در مناسبت های بسیار فرمود: فاطمه(س) بهتریـن ِ زنان جهان
است. روزی علی و فاطمه و حسـن و حسین در محضر پیامبر بـودند. رسول خدا
فرمود: پروردگارا! تو خود می دانی اینان اهل بیت و گرامـی تریـن انسان ها
نزد مـن هستند. پـس دوست بدار کسانـی که اینها را دوست مـی دارند. و دشمن
بدار کسانـی که اینان را دشمـن مـی دارند .. . و کمک کـن کسانـی را که به
اینها کمک مـی کننـد و آنان را از هر ناپاکـی، پاک گـردان و آنان را از
هـر گناهـی در امان بـدار . آنگاه فرمـود:
یا علی!
تـو امام امت و جانشیـن مـن هستی، که مومنان را به سوی بهشت می کشانی و
گـویا می بینـم دخترم فاطمه در حالی که بر اسبـی از نـور سـوار است و
فـرشتگـان زیادی اطـراف اوینـد، وارد صحنه قیامت می شود ، و زنان مومـن
امتـم را به بهشت سوق می دهد. پـس هر زنی که در شبانه روز نماز بخـواند و
روزه به جا آورد و حج کند و زکات مالـش را بپردازد و از شوهرش اطاعت کند و
بعد از مـن ولایت علی را پذیرا باشد، با شفاعت دخترم فاطمه وارد بهشت می
شـود. او سرور زنان جهان است. سؤال شد: آیا او سرور زنان ایـن جهان است؟
فرمود:
مریم دختر عمران، سرور زنان ایـن جهان است. دخترم فاطمه سرور زنان تمام
عالـم، از اولین و آخـریـن خـواهـد بـود. او در محراب عبادت می ایستد، در
حالـی که هفتاد هزار فرشته مقرب به وی سلام مـی کنند، و همان طـور که
فرشتگان مریـم را مـورد خطاب قرار می دادند، او را نیز مـورد خطاب قرار
داده و مـی گـویند: " ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علـی نساء العالمیـن
" (4)؛ همانا خـداوند تـو را بـرگزید و پاکیزه گـردانیـد و در میان زنان
جهان تـو را بـرتـری داد.(5) سیـدة النساء بـودن آن حضـرت چنان مشهور و
معروف بـود که هیچ مسلمانـی تـوانایـی انکـار آن را نـداشت؛ از ایـن رو
امامان معصـوم(ع) و پیروان آنها، در مـوارد گوناگـون از ایـن مـوضـوع بهره
مـی جستند و از آن برای اثبات حقانیت علـی(ع) استفاده مـی کردند و مخالفان
هـم تـوانایی انکار آن را نداشتند.
- آیه تطهیر در باره فاطمه است
انس
بـن مالک نقل می کند: پیامبر گرامی اسلام ، مدت شـش ماه ، در آن هنگام که
برای اقامه نماز صبح از خانه خارج می شد، چـون به خانه فاطمه می رسید، می
فرمـود: ای اهل بیت پیامبر! نماز، و آنگاه آیه "انمـا یـریـد الله لیذهب
عنکـم الـرجـس اهل البیت و یطهرکــم تطهیرا"(6) را قرائت می کرد.
فاطمه در نگاه علی علیه السلامادامه مطلب...
[ چهارشنبه 89/2/8 ] [ 8:12 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
خدایا! تو خود براى بندگانت درى در عفو و بخشش گشودى و آن را توبه نام نهادى، پس فرمودى به سوى من باز گردید با توبه حقیقى.»
«مناجات خمس عشره / مناجات التائبین»
باید توبه کرد از سالى که سر آمد ولى حاصلى نداشت جز آنکه ریشه درخت
وجودمان را در زمین خشک و عقیم گناه محکمتر ساخت؛ و از چنین درختى چگونه
مىتوان انتظار داشت در بهار معرفت به ثمر بنشیند و در هواى کمالات شاخ و
برگ بگستراند، پس راهى نمىماند مگر اینکه با تیشهاى ریشه تعلقات به گناه
را برکند و چه تیشهاى بهتر از استغفار و ندامت به درگاه جود و کرمت؟
باید اظهار پشیمانى کرد از ماهى که گذشت و در آن قرص ماه ایمانمان رو به
هلال رفت و کمفروغتر شد. براى کسانى مثل ما که در زیر نور تابناک حضورت،
پایمان به هر سنگ گناهى مىلغزد، در تاریکى جهل و تردید خویش قدم گذاشتن،
برابر است با سرشکستگى التیامناپذیر. پس چارهاى نیست که دل از کرمهاى
شبتاب و فانوسهاى کمسو برید و دوباره ماه خویش را زیر نور ایمان آغاز
کرد.
با ندامت باید به سویت بازگردیم از روزهایى که آمدند و رفتند. اما ما در
این گردش خیالانگیز شب و روز، هیچ نکته معرفتى نیاموختیم و هیچ توشه زهدى
نیندوختیم. گویى این خواب زمستانى که بر ما چیره گشته، با هیچ زنگ ساعتى
به بیدارى نخواهد انجامید. لابد اگر کسى با زبان خوش از خوابِ غفلت
برنخیزد، باید او را به روش دیگرى هوشیارى آموخت. این رخوت و تنپرورى جز
به ضرب زور از وجودمان برنخواهد خاست. پس قبل از آنکه وقت از دست برود، ما
را با چوب جباریتت از بستر ننگآلود خواهشهاى نفسانى بیرون بیاور.
باید خاک تأسف بر سر دل ریخت از ساعاتى که از دست رفتند و به جاى آن هیچ
به دست نیامد، جز آنکه به هر چرخش عقربهاى، خیال موهوم مرگ به واقعیت
روشن خویش نزدیکتر شد. آیا نباید نگران باشد کسى که فاصلهاش با مرگ کمتر
از ساعتى زیستن است ولى هنوز خود را مهیاى مواجهه با خداى خویش نکرده است.
این ساعات که رفتند، جز آبرویى ریخته و سرافکندگى هیچ ارمغان دیگرى
نداشتند و به جز تو که با صفات حىّ و قیوم شناخته شدهاى چه کسى مىتواند
فرصت دوبارهاى براى جبران مافات به ما بدهد؟
باید توبه کرد از عمرى که بدون رضاى تو مىگذرد و به خشنودى تو راه
نمىیابد. چه بد عمرى کردهایم در این زیستن چند روزهمان! خدایا! سببى
ساز تا عمرمان اسباب تقرّب و وصل به تو باشد.
[ سه شنبه 89/1/31 ] [ 9:8 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
بزرگ و ستودنیست نام تو یا لطیف! و نیایش و ستایش سزاوار چون تو خدایی است که آب و خاک و باد آتش را آنسان آفریدی که از هم بگریزید و به هم بیاویزند تا زمین گهوارهای امن و آرام باشد.
خدایا! تو خاک را با گلها، پرندگان و درختان سر به فلککشیده مزین کردی تا خانهباغی را که در آن متولد شدهام، به فراموشی نسپارم؛ خانهباغی که در زیر درختانش رودهای شیر و عسل جریان دارد، و هر که سزاوار بودن در آنجاست بندهای درخور توست. از نیاکانم شنیدهام ساکنان آن خانهباغ بیزوال از زمستانهایی مهیب میگذرند و به بهار بودن با تو میرسند. این همه را میدانم ای ستودنی پاک! اما این روز و این سرمای سخت تاب و توانم را زایل میکند، و وقت و بیوقت، خطایی، لغزشی، گناهی سد راه بندگیام میشود. آنگاه من میمانم با زبانی که بند آمده است وبلد نیست آنسان که باید پوزش بخواهد. میمانم با سر انگشتانی که یخ زدهاند و باید کورمال کورمال به دنبال راه بهشت بگردند.
خدایا! زمین به راه و بیراههاش زبانزد است، من به خطا و لغزشم و تو به چشمپوشی و بنده نوازیات. خداوندا از این همه سختی و انجماد به رحمت تو پناه میبرم که از خاک تیره چیزی بر نمیآید تا از افلاک نوری نرسد.
ای کسی که دانه را میشکافی و ابر را بر باد مینشانی! آنچنان نپسند که بندگانت از من بترسند و بگریزند که مهمان برهوت خشک شدن نزدیکی به هلاکت و مرگ است.
خدایا! درختان غرور و خساست را نمیشناسند، حتی تهیدستترینشان سایهای، خنکای لذتبخشی و تکیهگاهی دارد که خستگی کسی را بزداید. خدایا! بخشندگی شایستة توست و هدیهای از سوی تو که میشود به آن دل خوش کرد، مرا نیز با چنین منتی عزیز بدار تا در اوج فقر از بخشیدن و بخشودن باز نمانم. وقتی از آبهای راکد چیزی جز فساد و تباهی بر نمیآید، روانی، زلالی و سختکوشی رودها را به من ببخش تا با ذهنی شفاف از راههای ناگشوده بگذرم و ردپایی از لطافت و سرسبزی بر جای بگذارم و در انتها به دریای مهربانی تو برسم.
الهی! رویش برگ، خنده گل بالبال زدن شاپرکی که تازه پیله را شکافته، شکوفه کردن درختان مرده و...
همه نماد و نشانهاند و معجزاتی که لحظه لحظة زندگیمان را آکنده است از روزی که این اتفاقهای خارقالعاده را طبیعی قلمداد کنم و تو را با آنها به یاد نیاورم به سوی تو میگریزم؛ به سوی تو ای شنوای بینای بخشنده.
خدایا در آستانه بهار دلم را بهاری کن و بهار بهاران را برسان.
[ دوشنبه 88/12/24 ] [ 9:39 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
امشب سخن از جان جهان باید گفت
توصیف رسول انس و جن باید گفت
در روز ولادت دو قطب عالم
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
فرخنده سالروز میلاد با برکت حضرت ختمی المرتبت ، آخرین فرستاده نور ، حضرت محمد مصطفی (ص) و همچنین سالروز میلاد رییس مذهب تشییع ششمین اختر تابناک ولایت و امامت ، حضرت امام جعفر صادق «علیه
السلام» بر شیعیان و مریدان والای آن امام همام و شما دوستان عزیزم
تهنیت و مبارک باد
[ چهارشنبه 88/12/12 ] [ 9:23 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
ناشناس مهربان کوچه باغهاى دلم کى مىآیى؟ منتظرت هستم و
قلبم را آماده قدوم
مبارکت کردهام. اقاقىهاى دلم به عشق تو سر سجده بر آستان آب فرود مىآورند
و اطلسىهاى قلبم منتظر دیدار تو هستند. پروانههاى خیالم گرد شمع یاد
تو مىگردند و بالهاى خود را بر آتش عشقِ تو مىسایند تا شاید ذرهاى
از عشق تو، گُل وجود آنها را بسوزاند و آنان سرمست از آتش عشق تو، باده
مهر و ولا را سر کشند.
ناشناس مهربان! کى مىآیى تا لالههاى خونین، حرفهاى دلشان را با تو
بگویند و کبوتران شکستهبالِ در قفس، در هواى کوى تو پرواز کنند؟
مىدانم که خوب مىدانى که هزاران هزار قلب عاشق چشمانتظار
آمدنت هستند. مىدانم
که چهره علىگونهات هنگامى که ظهور کند در جهان غوغایى به پا مىشود
و هیچ نمىماند از این دنیا، جز مهر و ایمان و اطاعت.
مىدانم هنگامى که تو بیایى هیچ کودک یتیمى با چشمان اشکبار
سر بر بالین نمىگذارد
و هیچ مادرى داغدار غم اسارت فرزندش نمىباشد و خون هیچ مظلومى به ناحق
ریخته نمىشود. آخر کسى که از تبار فاطمه(س) است طاقت دیدن ظلم را ندارد و
نمىتواند شاهد اشک مظلوم باشد و صداى ناله او را بشنود و بىتوجه از کنار
آن بگذرد.
یا مولا! درخواست یارى مظلومان را اجابت کن و قدم بگذار و
ظهور کن در این دنیاى
پر از خون و دروغ و تزویر، و براى انسانیت آزادى و عدالت را به ارمغان
بیاور، که همه منتظر تو هستند و همصدا با دل من مىگویند:
[ سه شنبه 88/12/11 ] [ 10:33 صبح ] [ مجتبی نصیری ]